انگار به اشتراک گذاریش سبب میشه برام جدی تر بشن و نتونم ازشون فرار کنم. فرار، نادیده گرفتن، انکار، هر چی که هست؛ چاره همونه./
انگار به اشتراک گذاریش سبب میشه برام جدی تر بشن و نتونم ازشون فرار کنم. فرار، نادیده گرفتن، انکار، هر چی که هست؛ چاره همونه./
جدا از این مصیبتِ هوای کثیف تهرون، غذای سلف شهید بهشتی هم مسموم بوده و بچه ها مسموم شدن، نمیدونم از هواست که دخترک مریض شده یا از مسمومیت. خاک برسرتون که غذای سلف بهترین دانشگاه ایران مسموم و ناسالمه.
جدا از این مصیبتِ هوای کثیف تهرون، غذای سلف شهید بهشتی هم مسموم بوده و بچه ها مسموم شدن، نمیدونم از هواست که دخترک مریض شده یا از مسمومیت. خاک برسرتون که غذای سلف بهترین دانشگاه ایران مسموم و ناسالمه.
معانی و مفهوم کلمات رو هم عوض کردن!
معانی و مفهوم کلمات رو هم عوض کردن!
فعالیت زیاد، به تعویق انداختن افکار منفی و بازگشت به استودیو و شروع کار، فعلا این راهکارها به ذهنم رسیده./
فعالیت زیاد، به تعویق انداختن افکار منفی و بازگشت به استودیو و شروع کار، فعلا این راهکارها به ذهنم رسیده./
بعد از اون هیچکس دیگه اونطور نگاهم نمیکنه، اونطور با عشق و تحسین و غرور، اون نگاهها زخم همیشه باز من خواهد موند، تا اخرین نفس./
بعد از اون هیچکس دیگه اونطور نگاهم نمیکنه، اونطور با عشق و تحسین و غرور، اون نگاهها زخم همیشه باز من خواهد موند، تا اخرین نفس./
کوه رو روی شونه هام حمل میکنم، یک اندوه سنگین و غریب توام با ترس از دست دادن و یک پرسش کریه و سمج: چقدر زمان دارم؟
با همه ی وجودم «تاسیان» رو زندگی میکنم./
کوه رو روی شونه هام حمل میکنم، یک اندوه سنگین و غریب توام با ترس از دست دادن و یک پرسش کریه و سمج: چقدر زمان دارم؟
با همه ی وجودم «تاسیان» رو زندگی میکنم./
یه دختر فوق العاده شاد و شیطون و بامعرفت بود، بعد سالها امروز تلفنی حرف زدیم، جالبه همون احساس راحتی و نزدیکیِ اون روزهای دور؛هنوز بینمون بود، شنبه ی آینده قراره ببینمش و خوشحالم.
یه دختر فوق العاده شاد و شیطون و بامعرفت بود، بعد سالها امروز تلفنی حرف زدیم، جالبه همون احساس راحتی و نزدیکیِ اون روزهای دور؛هنوز بینمون بود، شنبه ی آینده قراره ببینمش و خوشحالم.
گفت سوال همیشگیتو بپرس: من بعد چند وقت میتونم بیام دیدنت؟!
گفت سوال همیشگیتو بپرس: من بعد چند وقت میتونم بیام دیدنت؟!
یادت همیشه هست، میسوزونه و خاکستر میکنه و کاری از دستم برنمیاد.
به وسعت همه ی دنیا دلتنگتم، دلتنگ صورت ماهت، چشمهای درخشانت و خنده هات.
پونزده سال از پرواز تو گذشت و غمت هنوز هم تازه ست ساناز،
تازه، بی رحم و جانگزا./
یادت همیشه هست، میسوزونه و خاکستر میکنه و کاری از دستم برنمیاد.
به وسعت همه ی دنیا دلتنگتم، دلتنگ صورت ماهت، چشمهای درخشانت و خنده هات.
پونزده سال از پرواز تو گذشت و غمت هنوز هم تازه ست ساناز،
تازه، بی رحم و جانگزا./
روحم از این تنهایی عمیقا نفس کشید، شب ها دو ساعتی این مرد رو میبینم و گپ میزنیم و مجددا فردا تمام روز تنهایی و خلوت.
روحم از این تنهایی عمیقا نفس کشید، شب ها دو ساعتی این مرد رو میبینم و گپ میزنیم و مجددا فردا تمام روز تنهایی و خلوت.
نکن هموطن، اخر تسمه تایم پاره می کنی!
نکن هموطن، اخر تسمه تایم پاره می کنی!