سیب
seeboolu.bsky.social
سیب
@seeboolu.bsky.social
جدیدا فکر می‌کنم که من افسردگی‌ای هستم که حالا وسطش یه کمی هم زندگی می‌کنم، خودمو از افسردگی بعد سفر، فصلی، کاری، خانوادگی، اجتماعی بیرون کشیدم و باز کمی انرژی دارم، تا دوره افسردگی بعدی شروع شه و از همه جا ناپدید شم، هوف!
November 16, 2025 at 6:06 PM
ما هر ژانگولری که برای بخت و اقبال خوب بود انجام دادیم، رد شدن از این سوراخ، غول مرحله آخر بود که ازش سربلند ولی با کمر گرفته بیرون اومدم :))
October 15, 2025 at 12:53 AM
خوشم میاد که تور، چین، پاپیون، مروارید، منجوق، گیپور و‌ برق برق به طور زیبایی تو لباس‌های روزمره استفاده میشه.
لگینگ و کراکس هم ندیدم که خودش صد امتیاز مثبته!
حمام/استخر آب گرم ژاپنی زنونه مردونه جدا است چون باید کاملا لخت باشی، ظاهرا فرهنگ ژاپنیه. اولش معذب بود اما عادی شد، مخصوصا تو استخرهای فضای باز یه حال هارمونی با طبیعت می‌داد.
رفتیم یه شهر کوهستانی که چشمه‌های آب گرم داره، مسیر شبیه جاده رشت و شهرهای اطراف لاهیجانه، دلم تنگه :(
October 12, 2025 at 10:38 PM
حمام/استخر آب گرم ژاپنی زنونه مردونه جدا است چون باید کاملا لخت باشی، ظاهرا فرهنگ ژاپنیه. اولش معذب بود اما عادی شد، مخصوصا تو استخرهای فضای باز یه حال هارمونی با طبیعت می‌داد.
رفتیم یه شهر کوهستانی که چشمه‌های آب گرم داره، مسیر شبیه جاده رشت و شهرهای اطراف لاهیجانه، دلم تنگه :(
October 12, 2025 at 4:10 AM
رفتیم یه شهر کوهستانی که چشمه‌های آب گرم داره، مسیر شبیه جاده رشت و شهرهای اطراف لاهیجانه، دلم تنگه :(
October 11, 2025 at 5:49 PM
آیْسْد آب‌پرتقال اسپرسو >>>>
دستشویی‌های اینجا خیلی اداییه: تمیزه، انواع تنظیمات بیده برای جهت و شدت آب داره، دمای نشیمنگاه تنظیم میشه، درش با سنسور باز و بسته میشه، بعضی جاهای عمومی موقع روم به دیوار صدای بلند آب روان پخش می‌کنه که بقیه صدایی نشنون :))
دیشب تو یه‌ معبد بودایی ۹۰۰ ساله بالای کوه خوابیدیم، غذای گیاهی خوردیم، ساعت ۶:۳۰ صبح با راهب‌ها دعا کردیم، مراسم chanting دیدیم، در سکوت و نم بارون بین بقیه معبدها قدم زدیم، طلسم محافظت (amulet) خریدیم، بعدم با تلکابین برگشتیم پایین.
October 11, 2025 at 4:35 AM
دستشویی‌های اینجا خیلی اداییه: تمیزه، انواع تنظیمات بیده برای جهت و شدت آب داره، دمای نشیمنگاه تنظیم میشه، درش با سنسور باز و بسته میشه، بعضی جاهای عمومی موقع روم به دیوار صدای بلند آب روان پخش می‌کنه که بقیه صدایی نشنون :))
دیشب تو یه‌ معبد بودایی ۹۰۰ ساله بالای کوه خوابیدیم، غذای گیاهی خوردیم، ساعت ۶:۳۰ صبح با راهب‌ها دعا کردیم، مراسم chanting دیدیم، در سکوت و نم بارون بین بقیه معبدها قدم زدیم، طلسم محافظت (amulet) خریدیم، بعدم با تلکابین برگشتیم پایین.
از لحاظ ادا و اطوار تو کافه‌ها!
October 10, 2025 at 3:22 PM
دیشب تو یه‌ معبد بودایی ۹۰۰ ساله بالای کوه خوابیدیم، غذای گیاهی خوردیم، ساعت ۶:۳۰ صبح با راهب‌ها دعا کردیم، مراسم chanting دیدیم، در سکوت و نم بارون بین بقیه معبدها قدم زدیم، طلسم محافظت (amulet) خریدیم، بعدم با تلکابین برگشتیم پایین.
از لحاظ ادا و اطوار تو کافه‌ها!
October 10, 2025 at 6:29 AM
از لحاظ ادا و اطوار تو کافه‌ها!
October 9, 2025 at 4:34 AM
محبوب جدیدم: شراب آلو!
October 8, 2025 at 4:20 PM
من و این مرد لباس سنتی ژاپنی پوشیدیم، عکسش رو فرستادم برای مامانم، بعدم با ذوق بهش زنگ زدم ولی خب مامان من صلاح دید که تو چند دقیقه صحبت ۶ تا کامنت منفی (شمردم!!) در مورد من و اون عکس بده، از دیشب دارم حرص می‌خورم و تلاش‌هام برای گذر کردن ناموفقه!
October 7, 2025 at 12:24 AM
ژاپن و آدماش خیلی بامزه‌ان، گمونم متفاوت‌ترین جایی که تا حالا بهش سفر کردم.
ما دقیقا ۲۴ ساعت قبل پرواز وارد شدیم که صندلی انتخاب کنیم، همه صندلی‌ها پر شده بود به جز حدود ۱۰ تا، چه طوری میشه آخه؟ یعنی کل پرواز به این بزرگی پول دادن که زودتر صندلی بگیرن؟ تا حالا اینطوری نشده بود. به هر حال صدای منو از ردیف وسط، صندلی وسط می‌شنوید! :))
October 5, 2025 at 6:59 AM
ما دقیقا ۲۴ ساعت قبل پرواز وارد شدیم که صندلی انتخاب کنیم، همه صندلی‌ها پر شده بود به جز حدود ۱۰ تا، چه طوری میشه آخه؟ یعنی کل پرواز به این بزرگی پول دادن که زودتر صندلی بگیرن؟ تا حالا اینطوری نشده بود. به هر حال صدای منو از ردیف وسط، صندلی وسط می‌شنوید! :))
October 1, 2025 at 5:42 PM
ما اصلاح نمی‌شیم! کنسرت که خوش گذشت ولی ایشالا پرواز ۱۳ ساعته بعدش رو زنده می‌مونیم :))
قبل از نهایی کردن پرواز و هتل، بلیط‌های کنسرتتون رو چک کنید که بعدا نفهمید شب قبل از پروازِ ساعت ۶:۳۰ صبح، برنامه کنسرت دارید!
October 1, 2025 at 4:00 PM
فامیل ۲۶ ساله مهربون و مودب همسر چند روز مهمونمون بود، مثل خیلی از پسرهای هم‌سنش عقاید ضد‌علم داره، دنبال شبه‌علمه و تو توهم‌های داداشیا سیر می‌کنه، خیلی باهاش بحث کردم و حالا که رفته عذاب وجدان دارم که شاید نباید این کارو می‌کردم، ولی اگه ما نگیم پس از کجا بشنوه؟ گیری کردیم واقعا، هوف!
September 23, 2025 at 2:39 AM
اینقدر سپتامبر ماه شلوغی بود و بدو بدو کردم که انرژیم تموم شده و مریضم، استرس گرفتم که نکنه برای سفر دور و دراز هفته دیگه حالم خوب نشه :((
September 22, 2025 at 1:21 AM
هوزیر (Hozier) تو صحبت‌های آخر کنسرت گفت ایران و مهسا امینی و من بسیار اشکی شدم.
September 11, 2025 at 5:25 AM
کاش می‌دونستم که زنبورها تو طبقه ۲۲ چیکار دارن.
August 24, 2025 at 11:41 PM
عصر یکشنبه این هفته این شکلیه که پخش شدم تو بالکن زیر آفتاب غروب، همسایه این‌وری که تازه اومده هم نشسته تو بالکن، گیتار آکوستیک می‌زنه و می‌خونه، همسایه اون‌وری هم نشسته تو بالکن وید می‌کشه، همسایه روبرویی هم نشسته تو بالکن با دو تا گربه.
August 24, 2025 at 11:37 PM
غم و اضطراب دائمی دارم، خیلی هم تلخ و منفی شدم. تصمیم گرفتم یه مدت بچسبم به روزمره و خوشی‌های کوچیک بلکه زور زندگی به مصائب خاورمیانه‌ای برسه.
July 6, 2025 at 4:42 AM
استوری گذاشتم اینستاگرام از جنایت نتانیاهو، یهودی‌هایی که میشناسم لایک کردن و همدردی کردن، بعد هموطن سلطنت‌طلب ویس طولانی فرستاده که به من توضیح بده چرا نتانیاهو هیچ تقصیری نداره و داره کار درست رو می‌کنه، سر به کدوم بیابون بذاریم از شر اینا!
June 16, 2025 at 10:31 PM
از شدت خشم و‌ غم و استیصال نمی‌دونم چیکار کنم. از اینکه هیچ کاری ازم برنمیاد دارم دیوونه میشم.
June 16, 2025 at 2:28 PM
بچه‌های تورنتو، یه برنامه تجمع برای فردا دیدم، البته برنامه‌گذار رو‌ نمی‌شناسم.
June 15, 2025 at 8:50 PM
چجوری میشه صدامون رو بلند کنیم؟ از اون طوفان‌های توئیتری و ترند کردن هشتگ کمک‌ نمی‌کنه؟ میفهمم که جنگ رو‌ متوقف نمی‌کنه اما حداقل وسط پروپوگاندا و دروغ اسرائیل یه روایت دیگه هم شاید شنیده بشه
June 15, 2025 at 5:33 PM
Reposted by سیب
سال‌هاست علی معظمی رو می‌شناسم و افتخار می‌کنم از دوستانم بوده و هست و خواهد بود. از شریف‌ترین و متواضع‌ترین آدم‌هایی است که در ۴۱ سال عمرم دیدم، دیروز و امروز دو تا استوری گذاشته، باز یادم آورد چقدر از آدم‌حسابی‌ترین‌های مملکت است.
June 15, 2025 at 12:25 PM