مامانِ رُهام
banner
arezooc.bsky.social
مامانِ رُهام
@arezooc.bsky.social
Mother of 2 little boys
Pinned
شکوه و شکایت برای زندگی‌هایی که آن‌ها را زندگی نمی‌کنیم راحت است.
… اما این زندگی‌هایی که در حسرت نزیستنشان هستیم مشکل حقیقی ما نیستند. مشکل خود حسرت است. این حسرت است که ما را پژمرده و تباه می‌کند و باعث می‌شود خودمان و افراد دیگر را بدترین دشمنان خود احساس کنیم.

کتاب : کتابخانه‌ی نیمه شب
Reposted by مامانِ رُهام
از تجربیاتم بخوام براتون بگم اینه که
خودتونید و خودتون.
October 18, 2025 at 3:33 PM
اینم بگم خیلی دلم برای تک تکتون تنگ شده
October 17, 2025 at 7:00 PM
انقدر بعد تموم شدن مهمونی اون بادکنکهای سقف رو زد بهم بدبختها به خودشون و ریس دیوار پیوند خوردن
و امان از دل همسایمون امشب 🤦🏻‍♀️
تا بادکنک ها کم باد بشن تم خونه آتشنشانیه
October 17, 2025 at 6:59 PM
تا بادکنک ها کم باد بشن تم خونه آتشنشانیه
October 17, 2025 at 6:55 PM
فردا تولد رهام هستش البته که امروز گرفتیم و خیلی هم خوش گذشت جاتون خالی 🥳
October 17, 2025 at 6:55 PM
مهمون که ظهر میاد یه بدی داره که باید صبح زود پاشی ولی چندتا خوبی داره عصری میرن خونه‌ات رو جارو می‌کنی و همه چیز میره سره جای خودش تازه شامت هم اماده است انگار نه انگار که خبری بوده
October 17, 2025 at 6:54 PM
به کوه لباس‌های اتو کردنی من سلام کنید 🤦🏻‍♀️
October 12, 2025 at 8:23 AM
من قبل رسپشن و مربی باشگاه میرسم چه وضعشه اخه بیا یه ربع زودتر در رو باز کن دیگه زن
October 12, 2025 at 4:27 AM
چک آپ و آزمایش خون سالانه رهام از رگ گردن بهمون نزدیکتره 🤦🏻‍♀️
October 11, 2025 at 9:48 PM
تم تولد امسال آتش نشانیه و باورم نمیشد تونستم بادکنک فویلی آتش نشانی بخرم 😅 البته که بازار رو سوراخ کردیم با رهام و عمه‌جونش
October 6, 2025 at 7:21 PM
یکی از بچه‌های کوچه (۵ سالشه)دوشنبه هفته پیش رهام رو هل داد و حرف زشت زد بهش یه هفته است کوچه نمیبرمش
می‌دونم که بالاخره میشنوه یاد میگیره حتی بدتر از اینارو ولی می‌دونید چرا نمیبرمش؟ به خودشم گفتم ما تو خونمون از این کلمات بد استفاده نمی‌کنیم
به نظرم از همین سن باید یاد بگیره هرچیزی که شنید تکرار نکنه
October 6, 2025 at 7:19 PM
باشگاه خوب بود رهام همکاریش با باباش عالی بود ولی بدن درد نموده 😁
October 6, 2025 at 1:34 PM
خیلی فکر کردم که زمان باشگاهم رو عوض کنم ولی به دو دلیل همون ساعت ۸ صبح رو نوشتم
یکی اینکه رهام دو ساعت با باباش تایم کیفی خوب برای بازی دارن یک روز در میون دومی که مهمتره اینکه هر ساعتی جز این ترافیکش زیاده و من احتمال اینکه کلاس رو بپیچونم زیاده
September 27, 2025 at 8:40 PM
فردا میخوام برم باشگاه بعد سه ماه
عصرم کلاس دارم
آماده غرغرهام باشید
September 27, 2025 at 8:33 PM
باز چند وقت نبودم مخاطبهام کم شده
فقط با معرفتها لایک میکنن
September 27, 2025 at 6:48 PM
در ماه تولد رهام و پرهام هستیم
در ماه تولد رهام هستیم.
September 27, 2025 at 6:09 PM
خدایی اگه من نبودم یه روزی شما بهش بگید من چقدر بردمش جاهای جدید و جذاب و چقدر عاشقشم
September 27, 2025 at 6:09 PM
امروزم رفتیم اقیانوس پارک
September 27, 2025 at 5:40 PM
پامیشم از جام به خودم فحش میدم، حالا چرا؟
چون ۴ ساعت باغ پرندگان پیاده‌روی کردم ۲ ساعتم رانندگی تو ترافیک تا خونه و جر خوردم حقیقتا
September 26, 2025 at 2:33 PM
دیروز رفتیم باغ پرندگان
ناهار خوردیم جمع کردیم رفتیم ساعت ۸:۳۰ رسیدیم در حد یه دوش سرپایی و شام و مسواک انرژی داشت رو مبل اومد سرشو گذاشت رو پام گفت نازم کن دو دقیقه نشد خوابید
September 25, 2025 at 8:40 AM
دارم خودمو غرق کار و سرگرمی‌های رهام می‌کنم که غم بزرگم رو فراموش کنم ولی خب فک کنم موفق نبودم
فعلا فقط به این نتیجه رسیدم که سر قبری که مرده نیست گریه نکنم
September 25, 2025 at 8:32 AM
وقتی خوب میشناستت و نمی‌تونی دروغ بگی
باور نکردم اما خب

خوبتر و بهتر بشی آرزو 😘
September 25, 2025 at 8:30 AM
بالا که رفتیم گفت مامان باد داره مارو کنده می‌کنه
وقتی برای بار اول بردمش برج میلاد :) برگهاش ریخته
September 21, 2025 at 7:40 AM
باورم نمیشه انقدر بزرگ شده که میشه باهاش حرف زد و مذاکره کرد
هرچند همیشه قانع نمیشه ولی خب همین استدلال های کوچیکش خیلی جذابه
September 21, 2025 at 5:55 AM
وقتی برای بار اول بردمش برج میلاد :) برگهاش ریخته
September 21, 2025 at 5:54 AM