Olia
@oliafatemi.bsky.social
600 followers 200 following 17K posts
عُلیا هستم و ‏روزمره مینویسم، غر میزنم، نق میزنم. مامان ‎#دلناز 👧
Posts Media Videos Starter Packs
Pinned
گاهی وقتا لازمه کدورت‌ها رو حفظ کرد. حروم زاده ها عوض نمیشن.
نه اصلا. تمیز کردنش خیلی کار میبره و زحمت داره. که معمولا دیگه قصابیا خودشون کامل پاک میکنن‌ فقط میمونه شستنش و پختنش
خدا رو شکر که خوبی
مرسی قربونت برای تو هم همینطور مهربون 😘🫂
بحران گذشت. دلناز یه حالتی شبیه حساسیت خفیف فصلی داره. منم با یاد همیشگیم اسهال. ست به گریبانم 😂 به جز اون خوبیم
برای دلناز هم کاردستی اَ و َ باید درست کنم
از سر و کمر و گردنم درد میکنه.
برای ناهار فردا هم کلپچ گذاشتم نم نم بپزه
کتور چیه؟ کاور
انقد ناخوناش دراز بود که هرچی سوهان میزدم تموم نمیشد.
چهارتا مشتری کون به کون رد کردم که دو تاش طراحی بود. دیگه چشام نمیدید. الان انقد خستممممم.
این خانومه که بهش میگیم خاله ریزه چون خیلی ریزه میزه و ظریفه کارش تموم شد از در رفت بیرون زرت دختر فریبا اومد گفت ژلیش و طراحی پلنگی میخوام. این تموم شد خود فریبا نشست گفت مانیکور میخوام تا اومدم بلند شم دختر یکی از مشتریا با ناخونای دسته بیل بدون نوبت اومد نشست کتور و طراحی فرنچ
ولی اومدم گوشتای دو طرف ناخنشو با دستم محکم بگیرم که موقع سوهان کشی ساییده نشه زخم بشه جلو چشمم پوستش شکافت 😐😐😐 دلم ریش شد.
گفتم دستت توی وایتکس بوده گفت آره ظرفای ناهارو با وایتکس شستم 😐
وایتکس پوستو نابود میکنه.‌ نکنین همچین
خلاصه این از من ناراحت شده بود به فریبا گفته بود دیگه برای هیچ خدماتی میام سالنت. امروز پا شد اومد 😂
دوستش دیروز اومده بود گفت جدیش نگیرین مجبوره بیاد اینجا. هرجا میره دستش یا زخم میشه یا ناخنش قالبی کنده میشه. پا شد اومد نه اون به روی خودش اورد نه من. گفتیم خندیدیم 😂😂
صبح بیدار شدم صبونه خوردم دلنازو بیدار کردم بهش صبونه دادم گفت سوپ جو میخوام. خلاصه مشغول شدم که سوپ جو معرکه رستورانی پزوندم. ناهار هم داشتم. یه کاسه سوپ خوردم فریبا زنگ زد گفت ۳/۵ نوبت دادم به مشتری. رفتم دیدم کیه؟! اون خانومه که اون سری گفته بود ناخنکار قبلی که دستمو زخم میکرد کارش بهتر بود و ...
آره خواهرشوهرم و برادر شوهرم جمعه تعطیلن خودشونو دعوت میکنن اینجا. 😁
ای جان😁😘
بیا اسمشونو اوردی فردا ناهار اینجان 🤣😂
جومونگ بازیامو منم میگم که😂
اینجا هم رسیدم به مرحله ای که سالها پیش توی توییتر بهش رسیده بودم.
همون مرحله که مینویسی اما روت نمیشه پست کنی همه رو پاک میکنی!!
سالها پیش همین مسئله دلیلی شد که اکانت دوم و ناشناس بسازم که راحتتر توییت کنم.
میگذره عزیزم‌ میگذره 🫂
خودتون مرام بذارین ش آخرشو ن بخونین حال ندارن پاک کنم دوباره پست کنم 😂🤣
انقد خستم که دستم خودش تایپ میکنه 🤣
شیردون. نگا خودمم هنوز باورم نمیشه
اگه یه روز یکی بهم میگفت روزی میاد که سیراب شیردوش پاک میکنی خوشگل برش میدی فریز میکنی میزدم تو دهنش.
مبارک باشه عزیزم و خیلی خیلی خوش برگشتی