Zara
banner
zaaraa.bsky.social
Zara
@zaaraa.bsky.social
اولین ادونت کلندر زندگیم رو از خانم همسایه کادو گرفتم 🫠
December 1, 2025 at 9:19 AM
یه نفر الان سوار قطار شد که یه تارت میوه داغ و تازه تو سینی فر دستش بود با دستکش‌های فر. خیلی صحنه بامزه‌ای بود.
پ.ن. دارم توانایی تصویرسازیم رو تست می‌کنم :))
November 30, 2025 at 11:45 AM
امیدوارم این سالاد تکراری نباشه. کوس‌کوس رو در آب لبو بپزید. آب لبوی مغازه البته، خونگیش انقدر خوش‌رنگ نمی‌شه. بقیه مواد لبو، انار، پیازچه، پیاز قرمز یا شالوت، گردو، پنیر و خیار. جعفری هم خیلی خوب می‌شه که من متأسفانه نداشتم. سس هم آب لیمو، سس انار، نمک فلفل و روغن زیتون. نوش جان.
November 29, 2025 at 4:39 PM
تو ایستگاه متروی دم خونه یکی نشسته خیلی شیک داره لاین می‌کنه. البته بنده خدا اصلا تو حال خودش نیست ولی تا حالا این‌جوری ندیده‌بودم همین وسط رو صندلی بشینن و مشغول باشن.
November 28, 2025 at 7:55 PM
دیشب یه ایونت رفتم تو سگ سرما که با اینکه سولداوت بود ۷۰٪ نیومده‌بودن. با دو تا پروژه فوق‌العاده و آدمای جالبش آشنا شدم، سه تا راه ارتباطی کاری پیدا کردم و دو تا ایده کادو برای دوستان گرفتم. گیفت هیجان‌انگیز برلینی هم گرفتم. یه مرد هموطن هم رید تو اعصابم.
November 28, 2025 at 8:48 AM
دقت کردم تقریبا تمام خریدهای جمعه سیاهم برای مبارزه با سرما و رطوبت بوده.
November 28, 2025 at 8:40 AM
آپدیت: آقاهه امروز اومد و جلوم تلفنی حرف زد و من دیدم بهترین فرصته به روش بیارم. من از نگاهش فکر می‌کردم اونم حدس زده‌باشه منم ایرانیم ولی تا گفتم رنگش پرید و لبخندش خشکید.
یه آقایی صبحا میاد قهوه می‌گیره، شک کرده‌بودم ایرانیه ولی انقدر همیشه عجله داره و حرف اضافه نزده‌بودیم که هیچ‌وقت نپرسیدم. امروز با یه خانومی اومد و نشستن به بحث جدی به فارسی. حالا دیگه نمی‌دونم تو چه موقعیتی باید بهش بگم ایرانیم که ناجور نباشه. البته حرفاشون رو نشنیدم ولی حالت دلخوری و دعوا مشخص بود.
November 27, 2025 at 9:47 AM
از ساعت ۴ صبح از بدن‌درد بیدارم!
یه کلاس پیلاتس ریفورمر جدید رفتم و نمی‌دونم فردا قراره چطوری راه برم دوستان.
November 27, 2025 at 4:07 AM
خواب دیدم رفته‌بودم تهرانپارس قصابی، گوشت و مرغ بخرم‌. من نه هیچ‌وقت تهرانپارس زندگی کردم نه خرید ولی خیلی همه چی با جزئیات بود.
November 27, 2025 at 3:48 AM
یه کلاس پیلاتس ریفورمر جدید رفتم و نمی‌دونم فردا قراره چطوری راه برم دوستان.
November 26, 2025 at 8:51 PM
یه آقایی صبحا میاد قهوه می‌گیره، شک کرده‌بودم ایرانیه ولی انقدر همیشه عجله داره و حرف اضافه نزده‌بودیم که هیچ‌وقت نپرسیدم. امروز با یه خانومی اومد و نشستن به بحث جدی به فارسی. حالا دیگه نمی‌دونم تو چه موقعیتی باید بهش بگم ایرانیم که ناجور نباشه. البته حرفاشون رو نشنیدم ولی حالت دلخوری و دعوا مشخص بود.
November 25, 2025 at 5:10 PM
در راستای بحث کادو، من چند ساله خودم و بقیه رو راحت کردم، ویش‌لیست می‌دم با اطلاعات دقیق و لینک خرید. هم من راضیم هم خریداران کادو. البته در حالی‌که ابراز رضایت می‌کردن خودشون حاضر نشدن لیست بدن و چرخه متوقف شد.
November 24, 2025 at 11:49 PM
حالا هی در مورد کادوهای بقیه نظر می‌دم، خودم تو کادوی دوستم موندم :)) خیلی سخت‌پسند و خاصه و سلیقه‌هامون از هم دوره. گیفت کارت هم گزینه نیست. اگه پیشنهاد جالبی دارین بگین لطفا.
November 24, 2025 at 6:02 PM
دیشب خیلی سرخوش بودم، اینم نزدیک‌ترین تجربه‌م به برگهاین. آخر شب از کنار صف رد شدیم و خنده و مسخره‌بازی، ولی افراد تو صف همه در سکوت دارک و مرموز خودشون بودن.
توضیح: اگه بخندی یا بلند حرف بزنی رات نمی‌دن. کلا باید استایل خاصی داشته‌باشی و به وایب اونجا بخوری. احتمال ریجکت شدن هم خیلی بالاست.
November 23, 2025 at 3:08 PM
دیشب اوبر گرفتیم، از اسمش حدس زدیم ایرانی باشه. تا نشستیم و حرف زدیم گفت عه سلام شما ایرانی هستین، گفتم بگم حواستون باشه حرف خصوصی چیزی نزنین :))
November 23, 2025 at 2:10 PM
برای اولین بار قراره بریم برگهاین، معروف‌ترین کلاب برلین. البته خودش نه، سالن غذاخوریش :)) همه‌جا هم یخ زده و باید پیاده برم.
November 22, 2025 at 4:54 PM
امشب فیلم متولد اوین رو دیدیم. یاد خیلی از دوستای دور و نزدیک افتادم. یه سوال بزرگ ذهنم رو درگیر کرده، آیا بهتره مثل اون نسل سکوت کرد و با سعی به فراموشی زندگی رو ساخت یا باید مثل نسل ما حرف زد و سوال کرد و مواجه شد؟ اولی خطر فراموشی و به رسمیت نشناختن احساسات داره، دومی خطر در نقش قربانی فرورفتن.
November 22, 2025 at 1:25 AM
خب یه مورد جالب دیگه بگم. یه زوجی حداقل هفته‌ای یه بار میان به این ترتیب که اول قهوه و صبحانه می‌خورن و هی می‌رن بیرون سیگار می‌کشن و میان یه قهوه دیگه. معمولا ۴ ساعت می‌شینن. خیلی جوون نیستن و نمی‌دونم با هم زندگی می‌کنن یا نه ولی نکته جالب اینه که تمام مدت بی‌وقفه دارن با هیجان و محبت با هم حرف می‌زنن.
November 20, 2025 at 4:23 PM
خب مثل اینکه مورد عجیب منم :)) تک‌تک جواب ندم دیگه فقط توضیح بدم که کافه ما محلی و ساده‌س و مشتری از همه قشر داره و اگه فکر می‌کردم در وسعشون نیست اصلا نمی‌نوشتم.
منظورم فقط قهوه بود، یه کیک گرفتن نرماله ولی فهمیدم من به خاطر علاقه‌م به قهوه شر کردن رو درک نمی‌کردم.
Zara doesn't share coffee:)))
تصمیم گرفتم از آدم‌های عجیب و جالب کافه بنویسم. اولیش
یه زوجی هستن که هر دفعه میان یه قهوه بزرگ و یه کیک می‌گیرن و با هم می‌خورن. نمی‌دونم خیلی رمانتیکن یا خسیس.
November 20, 2025 at 7:57 AM
اپ هواشناسی هم بامزه شده برای ما، امشب میکس زمستونی داریم.
November 19, 2025 at 4:59 PM
تصمیم گرفتم از آدم‌های عجیب و جالب کافه بنویسم. اولیش
یه زوجی هستن که هر دفعه میان یه قهوه بزرگ و یه کیک می‌گیرن و با هم می‌خورن. نمی‌دونم خیلی رمانتیکن یا خسیس.
November 19, 2025 at 12:21 PM
خیلی به گلدونام مفتخر بودم و هر کی می‌دید هم تعریف می‌کرد ولی از وقتی هوا سرد شده حساب آبشون از دستم دررفته، می‌ترسم خراب شن.
November 19, 2025 at 7:16 AM
آب دستتونه بذارین زمین، قسمت جدید پادکست نامکرر رو گوش بدین. خیلی جالب! زندگی‌های نادیده و روایت‌های ناشنیده.
November 18, 2025 at 3:38 PM
آپدیت جدید تلگرام چه خوبه، خوشم اومد.
November 18, 2025 at 7:17 AM
خوشبوکننده و رطوبت‌گیر طبیعی درست کردم، ببینیم کار می‌کنه یا نه. پنبه، نمک صورتی، بیکینگ سودا و میخک و ستاره. درش رو هم چند تا سوراخ کردم.
November 17, 2025 at 6:43 PM